حال وهوای سه سالگی
- پسرگلم حسابی شیطون شدی. پشت سرهم حرف میزنی. اونقدرشیرین وبا ادا که دلم نمیاد بگم بسه. سرم رفت
جدیدا تکیه کلامت شده: خدا نکرده .که اصلا جای گفتنشو نمیدونی.مثلا : خدا نکرده دیشب نشستم پای کامپیوتر.
چشمت روز بد نبینه
- تنها بعدزمانی برای نشون دادن لحظه حال وگذشته وآینده ات : دیشبه.تموم اتفاقات زندگیت در دیشب خلاصه میشه
- در ادب کردن همسن وسالات و نصیحت کردنشون بی نظیری: بچه واای دستای کثیفشو کرد توی دهنش.
واااای چرا بچه پله های سرسره رو برعکس میری.
اما دریغ از عمل نصیحت کننده.دقیقا شدی مصداق این گفته: هرچه برای خود میپسندی برای دیگران مپسندوهرچه برای تو خوبست برای دیگران بد
- و اما هنوز خوابت واشتهات با اوان کودکیت هیچ تفاوتی نکرده. همانی بودی که بودی.
یک منوی غذایی کاملا ساده وکم هزینه: عدس پلو بی گوشت.
نون وپنیر فراووووووووووون
تخم مرغ بی حدومرز.جدیدا هم تا گرسنگی بهت فشار میاره میری ازتخم بلدرچینایی که گرفتم 3تاشو میاری و یه جا میبلعی.
کباب کوبیده آقای براتی (کبابی مورد علاقه ات)
ماکارانی
میوه جات : فعلا فقط انگور
سبزیجات و گوشت مطلقا
دیشب ساعت2نصفه شب غذا طلب کردی وبا نون پنیر رسیدم به دادت. صبحانه هم که نو ن وپنیر بهت دادم.یهویی اعتراض کردی که مامان چقدبه من نون وپنیر میدی.
نحوه خوردنت فرقی نکرده چون من عوض نشدم. همچنان با قاشق به دنبالت. اونقدرسر سفره چپ وراست میشم که دیسک کمر گرفتم وآرتروز زانو
.
- سه چرخه بنده خدات دیگه چیزی ازش نمونده. زوارش در رفته. بسکه پازدی و مسافتای طولانی رو گزکردی. اگه فردا مدال طلای دوچرخه سواری رو واسم نیاری .کلامون میره توهم
خلاصه که 3سال ونیمه شدی عزیزکم.
حال وهوای هردومون خوبه
امید دارم که تا20 سال آینده هم خوب باشه