آرین آرین ، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 25 روز سن داره

مامان از کودکی هام بگو

پاییز وسرماخوردن ها

1392/6/30 2:23
نویسنده : مامان نسترن
806 بازدید
اشتراک گذاری

شبهای آخرین روزهای تابستان

هوای خنک شبها بوی پاییز رو داره.

بازآمد بوی ماه مدرسه

نمی دونی چقدر دلم داره لحظه شماری می کنه واسه رسیدن به اون روزایی که تو بخوای قدم به مدرسه بذاری.

امشب حساب کردم ,وقتی مجری شبکه داشت از حال وهوای اولیها می گفت: فقط 3سال دیگه مونده .

باورت میشه. گذشت روزها

چه دورانی داشتیم من وتو

وهنوزهم داریم.

کم خوابیهای من ,بی خوابی های تو

گریه های شبونه تو , خنده های هر روزه من از به ثمر رسیدن تو

هرچی که بود سخت ,گاهی تلخ اما شیرین هم بود.

با تونشستم ,خندیدم, گریه کردم, راه افتادم, حرف زدم

وبالا خره

قدم گذاشتی به سن لجبازیها ,من من کردنا واحساس قدرت کردنها

نه تنها لباس خودت رو خودت انتخاب می کنی , مدیر برنامه های مامانم شدی.چی بپوشم ,کجا برم , اصلا نریم, چرا بریم

پسرکم

بازهم بزرگ شو.

دلم پرمیزنه برای رسیدنت به اوج

درآستانه پاییز, هردومون سرمای پاییزی رو به تنمون خوروندیم.

عطسه آبریزش سرفه

چقدر دلم خواب م یخواد اونهم زیر پتوی گرم

اما برعکس من که سرماخورده تمامم,تو هنوزهم پرشرو شور

دوباره التماسهام شروع شدن

بیا باهم استراحت کنیم. حالم خوب نیست

واما تو : نه مامان الان وقت خواب نیست.

بیا واسم کتاب بخون

بیا کامپیوتر بازی کنیم.

خمیرام کجان

بریم دوچرخه بازی

بزن شبکه پرشین تون

ومن بی حس شده استامینفون ,توان حرف زدن ندارم.

باخودم می گم: یعنی من اینقدر ضعیف ودرمونده شدم که با یه سرماخوردن از پا درمیام

واسه اینکه ازپسرکم عقب نیوفتم ,میرم یه دوش آب گرم بگیرم.

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

مامان مانی جون
30 شهریور 92 13:23
الهی هر چه زود تر خوب شین قربونش برم که سه سال دیگه میره مدرسه و مامانش از الان داره واسش نقشه میکشه ممنون نسترن جون که یادی از ما کردی ببوس آرین جونو
سمانه مامان پارسا جون
30 شهریور 92 15:07
ایشاالله هرچه زودتر خوب بشید نسترن جون پاییز هنوز نیومده همه رو مریض کرده
مامان
30 شهریور 92 15:48
سلام دوست خوبم.امیدوارم زودتر حال هر دو تون خوب بشه.ایشالا پسرامون هردو باهم میرن مدرسه.ممنون که به منم سر زدین.لینکتون می کنم.گرچه دوستای زیادی دارین ولی خوشحال میشم بازم به ما سر بزنین.یه شعر مدرسه در وب دخترم هست.من که با خوندنش به گذشته ها رفتم.شما هم چون حال و هوای مدرسه کردین خوندنش براتون خالی از لطف نیست.موفق باشین.
گیلدا
31 شهریور 92 15:11
سلام عزیزم.راستش از مدرسه خوشم می یومد ولی از حس و حال مدرسه اصلا مخصوصا وقتی که شعر مدرسه ها باز شده رو می خوندن یه جور دلشوره می گرفتم. مراقب خودت وگل پسر باش.
سمیرا
31 شهریور 92 17:18
مامانی مهربون چشم بهم بزنی پسری رو باید واسه رفتن به مدرسه آماده کنی بعدم دانشگاه یروزم زنش میدی بعدش نوه ها دورتو میگیرن باید بازم همپای اونا بازی کنی بخندی بدویی
مامان نیایش
2 مهر 92 13:26
ایشالا بهتر بشی خانوم یخیلی سخته حال ندار باشی و یه کوچولوی پر انرژی هم بخوادت خدایا به مه مادرا و بچه ها سلامتی عنایت کن
مامان ثمینا
3 مهر 92 7:58
مامان محمد حسین
4 مهر 92 15:58
سلام مامانی بلا به دور... امیدوارم زود زود زود خوب بشین....
مامان سهند
6 مهر 92 17:53
سلام دوست عزیزم ماشاالله به این پسر گلتتتتتتتتتتت. هزار تا بوس نوای قشنگی گذاشتین خدا نگهدارتون باشه. باز هم پیش ما بیاین
ناهید مامان فاطمه گلی ومحمدرضا
8 مهر 92 15:33
سلام نسترن جون خوبید؟ ارین جون خوبه ببخشید تاخیر داشتم اخه یه مدت نتم قطع بود ازاینکه کامن گذاشته بودید ممنونم عزیزم خیلی خوشحال شدم تو اولین فرصت اومدم فدای مهربونیت
ناهید مامان فاطمه گلی ومحمدرضا
8 مهر 92 15:34
منم مثل شما دیونش ماه ومهرو مدرسه ام براستی هنوز مدرسه شروع نشده من همیشه بوشو از دور احساس می کنم حسرت گذشته رو می خورم همیشه یه صحنه جلوم ظاهر میشه که در اتاق توی ایون خونمون با داداشام نشستم وکتاب ودفترامونودور بر خودمون گذاشتیم وداریم اونارو جلد می گیریم و........... قندتو دلم آب میشه
ناهید مامان فاطمه گلی ومحمدرضا
8 مهر 92 15:36
چه پست قشنگی حال وهوامو عوض کرد خیلی ادبیاتتون خوبه موفق باشید رادین جون یه ماچ آبدار کنید فداش شم انشالله زود به آرزوت برسی وبیشرفت بیشترشو زودزودببینی
ناهید مامان فاطمه گلی ومحمدرضا
8 مهر 92 15:38
فدای رادین جون که چه بزرگ شده که مدیر برنامه های مامان جونش هم هست خدا بد نده عزیزم این فصل فصل سرماخوردگی ومریضی هست مواظب خودتون ورادین باشید که هستید