دوستت دارم یه عالمه
بلاخره تموم شد.
واقعا راست می گن اگه چیزی رو با تمام وجود بخوای تموم دنیا دست به کار میشن واسه رسیدنش به تو.
حالا همه چی بسته به انرژی و موج مثبتیه که تو به دنیا مخابره می کنی.
عجب دنیای عجیبی داریم. تا دیروز اصلا چیزی به اسم موج مثبت و چشمکای مریی خدا وجود نداشت.
با وجود دونستن این همه زندگی وزنده بودن کاینات آدم انرژی می گیره واسه ادامه ماموریت و زندگی توی این دنیا.
راستش پسرم قصدم از همه این حرفا این بود که بلاخره تونستم شمارو از این مرحله سخت زندگی که واسم یه کابوس شده بود بگذرونم. آره پسرم دیگه مردی شده واسه خودش.
تموم بهونه گیری های شبونه و روزانه واسه یه لحظه شیر خوردنت تمام شدن.
حالا پسرکم شبا اونقدر خسته میشه که راحت کنارم دراز می کشه و سرشو می ذاره روی شونمو می خوابه.
پسرکم تا صبح عینهو یه فرشته کوچولو آروم اروم تا خود صبح می خوابه.
وقتی به خودمو نگرانیام فکر می کنم واقعا دلم میسوزه . چرا بی خود وبی جهت ترسا ونگرانیام داشتن از پادر میاوردنم.
همه چی طبق برنامه کودکی همه فرشته های دیگه پیش می ره. این وسط من مامان فقط باید خونسردو با حوصله باشم. تا بتونم تورو مثل یه مرد واقعی بار بیارم. جوریکه فردا بتونم سرمو با افتخار جلوی خدای خودمون بلند کنم و همه فرشته هاش واسم کف بزنن و هورا بکشن که تو مامان نمونه ای.
عزیزکم از صبح امروز پدر جون اومدن دنبالت و بردنت خونه خودشون.
جات واقعا توی خونه خالیه.
حالا که نیستی میبینم بدون تو زندگی معنا نداره. هر چند که وقتی هستی نمی تونم به خودم فکر کنم . اما میبینم وقتی که نیستیم خودم وجود ندارم.
باش گلکم که مامان همه آرزوهاشو توی وجود تو خلاصه کرده.