تندخوانی نصرت
پسرم
ممنونم ازت. بالاخره سلام کردنو یاد گرفتی و مامانو از شرمندگی نجات دادی.
دوروز پیش پشت در خونه آنا جون دو دقیقه ای با هم سلام کردنو با تکون دادن سر تمرین کردیم. در که بازشد سریع شمام امتحانتو پس دادی.
گل پسری شما باهوشی اما شیطون. فقط زمانیکه دلت بخواد اونکاری رو که دوست داری انجام میدی, درغیر این صورت خودمو بکشم حریفت نمیشم
گاهی حس می کنم به گفته عموجون سعید یه دوره تند خوانی نصرت رفتی. یهویی در عرض دوروز کلی پیشرفت می کنی.
مثلا از دیروز بازی که می کنی .بعدش میای دستاتو از دور بازمیکنی و می گی بخخل
و بغلم می کنی.
دستاتو می ذاری روی لباتو بوس میفرستی.
کتاب حیواناتو ورق میزنی و به عکس میمون که میرسی می گی : میمو
واسه آقا شیرهم صداشو درمیاری.
خلاصه که گلم یهویی یه تکونی به خودت میدی و چند پله رو باهم بالا میری.
اینم فکر کنم یه جورایی پسربودنتو میرسونه.
نکنه پسری من از اونایی بشه که هروقت می گم مگه شما درس نداری , بگی خوندم , لای کتاب باز نکنی و بعد نمره 20 بیاری.
گل پسری میوه هارو خوب میشناسی.
انار
نارنگی
موز
انگور
خداروشکر لااقل همین چندتا میوه بهشتی رونوش جون می کنی
همیشه بهشتی باشی عزیزم
پسر ظریف مریف من.
عاشق پارک خونمونی. از جلوش که رد میشیم میگی پا پا
دو دوست و یار دیرینه خونه مامان بزرگ مامانیشون