آرایشگاه
دیروز واسه چهارمین مرتبه توی عمر یکسال و چند ماهت رفتی آرایشگاه.
چند روز مونده به عید که با پدر جونو آنا جون رفتی واسه کوتاهی موهات , من نشسته بودم توی ماشین.
صدای جیغات تا اون سر شهرم می رسید.همه آقایون توی آرایشگاه رو فراری دادی
اما اینبار بهتر بودی
مثل آقاها نشستی و سرگرم چوب شور خوردن و نیگا نیگا به دوتا نی نی دیگه که اونام مثل تو توی صف انتظار بودن , شدی.
نکه موهات لخته عین خودم , دلم می خواست کپ یا قارچی بزنی
خوگشل شدی. دیشب خواستم ازت عکس بگیرم فرار کردی.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی