آرین آرین ، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 2 روز سن داره

مامان از کودکی هام بگو

خداحافظی يک نابغه

1389/12/18 7:25
نویسنده : مامان نسترن
688 بازدید
اشتراک گذاری

آقاي گابريل گارسيا ماركز، نويسنده بزرگ آمريكاي لاتين از زندگي اجتماعي خود  بواسطه عوارضي در مزاج و سلامتي‌اش:(سرطان لنفاوي ) خداحافظي كرده است او نامه‌اي به دوستانش فرستاده است و با سپاس از اينترنت كه همگي ما را قادر ساخته تا آنرا با هم تسهيم كنيم.

من خواندن آنرا به شما توصيه مي‌كنم، چراكه اين متن كوتاه توسط درخشانترين آمريكايي لاتين تبار از سالها پيش نگاشته شده است كه حقيقتاً الهام بخش است.

 “If for an instant God forgot that I am just a puppet, and He gave me one more piece of life, I would take advantage of that time, the best I could.”

I would probably not say everything I think,
but definitely think all I say.

I would value things not for what they are worth, but for what they represent.

I would sleep less and dream more. For every minute we close our eyes we lose sixty seconds of light.

I would continue where others have stopped
and I would rise when others sleep.

If God allowed me one more piece of life, I would dress simpler, would wallow in the sunlight, leaving uncovered,

not only my body but also my soul.

I would prove to men how wrong they are to think that they stop falling in love as they get older, since they actually start getting older as soon as they stop falling in love..

I would give wings to the children, but I would leave the child alone so that he could learn how to fly on his own.

To the old, I would show them how death comes

not with the ageing process but with forgetting.

So many things I have learned from you….
I have learned that everybody wants to live at the top of the mountain, forgetting that is how we climb is all that matters.

I have learned that when a newborn grabs his father’s thumb, he takes a hold on him forever.

I have learned that a man has the right to look down on somebody, only when he is helping him to get up.

So many things I have learned from all of you.

Always tell, what you feel and do what you think.

If I knew that today it would be the last time that I will see you, I will embrace you strongly to be the guardian of your soul.

If I would know that these would be the last minutes that I will see you, I would say to you “I love you” and wouldn´t assume that you would know it.

There is always morning where life gives us another opportunity to make things good.

Keep always close to you, your dear ones, and tell them how much you need them and love and take care of them. Take time to say, “I am sorry”, “forgive me”, “please,” “ thank you” and all the nice and lovely words you know.

Show  your friends and dear ones how much you care about them.

SEND THIS TO THE PEOPLE YOU CARE OR LOVE.

IF YOU DON´T DO IT, TOMORROW WILL BE THE SAME AS TODAY.

And it will not matter either….

Now is the time to send it.

For you with much love and care.

I hope and wish that you like it.

اگر براي نمونه خدا فراموش كند كه من فقط يك عروسك خيمه شب بازيم و به من تكه‌اي بيشتري از زندگي بدهد، من از همه آن زمان سود برده و استفاده خواهم كرد، بهترين كاري كه مي‌توانم انجام دهم.»

 

شايد نگويم هرچه را كه مي‌انديشم اما قطعاً درباره هر چه مي‌گويم انديشه مي‌كنم. 

 

 

به هر چيزي ارزش مي‌نهم نه فقط براي اينكه با ارزشند، بلكه براي آنچه آنها ارائه مي‌كنند و بيان مي‌دارند.

 

كمتر خواهم خوابيد و بيشتر رويا خواهم ديد. براي هر دقيقه‌اي كه چشمانمان را رويهم مي‌گذاريم، بمدت شصت ثانيه روشنايي و نور را از دست مي‌دهيم.ادامه مي‌دادم از آنجايي كه ديگران متوقف شده‌اند و برمي‌خاستم وقتي كه ديگران مي‌خوابند. اگر خدا تكه‌اي بيشتري از زندگي به من مي‌داد، ساده‌تر لباس مي‌پوشيدم، در نور آفتاب غوطه مي‌خوردم، برهنه خود را رها مي‌كردم، نه فقط جسمم را بلكه روحم را نيز.  

 

 

به مردم ثابت مي‌كردم كه چقدر در اشتباهند كه فكر مي‌كنند چونكه پيرتر شده‌اند عاشق شدن را قطع كرده‌اند ، چراكه آنها عملاً از همان زماني كه عاشق شدن را متوقف كرده‌اند، شروع به پيرتر شدن كرده‌اند. به كودكان دو بال مي‌دادم، اما آنها را به تنهايي رها مي‌كردم تا هر كدام  بياموزد كه چگونه با تكيه بر خود پرواز كند.

به فرد سالخورده، نشان مي‌دادم كه آنها  چگونه مي‌ميرند نه با فرآيند مسن شدن بلكه با غفلت كردن.چيزهاي زيادي از شما ياد گرفته‌ام....

 من ياد گرفته‌ام كه هر كس مي‌خواهد تا بر بالاي كوه زندگي كند، اما فراموش مي‌كند كه اصل مطلب همان چگونگي  راه پيمودن است. من ياد گرفته‌ام كه وقتي نوزادي تازه تولد يافته انگشت شست پدرش را چنگ مي‌اندازد، براي هميشه در قلب او جا گرفته است.

 

من ياد گرفته‌ام كه يك فرد تنها وقتي مي‌تواند به فردي ديگر از بالا به پائين نگاه كند كه بخواهد به او در برخاستن كمك نمايد. 

 

 

مطالب زيادي را از همه شما آموخته‌ام.

هميشه بيان كن، آنچه را كه احساس مي‌كني و انجام بده آنچه را كه فكر مي‌كني.

اگر من ميدانستم كه امروز آخرين وقتي است كه شما را خواهم ديد،  شما را قوياً به آغوش خواهم گرفت تا نگهبان روحتان باشم.اگر من بدانم كه اين دقايق آخرين دقايقي هستند كه من شما را خواهم ديد، به شما مي‌گفتم كه « عاشقتان هستم» و به اين فرض بسنده نمي‌كردم كه شما خود آنرا مي‌دانيد.

هميشه صبحگاهي هست كه در آن زندگي بما فرصتي دوباره مي‌دهد تا كارهاي خوبي انجام دهيم. به خودتان نزديك باشيد، به عزيزانتان،و به آنها بگوئيد كه چقدر به آنها نياز داريد و چقدر عاشقشان هستيد و چقدر به آنها توجه داريد. زماني را براي بيان اين جملات بگذاريد، «متاسفم»، «مرا ببخش»، «لطفاً»، «متشكرم» و همه كلمات قشنگ و دوست‌داشتني كه شما بلديد.

هيچكسي شما را به خاطر نخواهد آورد اگر شما افكارتان را پيش خود بصورت راز نگه داريد، خودتان را وادار كنيد تا آنها را بيان و ابراز داريد.

به دوستان و عزيزانتان نشان دهيد كه چقدر به آنها علاقمنديد.

اين مطلب را به افرادي كه به آنها علاقمنديد يا عاشقشان هستيد بفرستيد.

اگر شما آنرا نفرستيد، فردا هم مثل امروز خواهد بود.

و اهميت نخواهد داشت يا ....

هم اكنون زمان ارسال آن است.

براي شما با بيشترين عشق و علاقه.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

مامان فرزانه
18 اسفند 89 9:51
سلام عزیزم خوبی آرین خاله نکنه آرین جونم مثل من متولد اسفنده؟ قربونش برم دختر من که همش 4 تا دندون داره الان چند ماهه دندون در نیاورده دارم نگران می شم بی اشتها شده اصلا هم نمی خوابه راستی متنت هم قشنگ بود
محمد گیان
18 اسفند 89 14:15
سلام خاله سلام آرین جان خاله این مطالب قشنگ و جالب را از کجا گیر میآری خیلی عالیه دستت درد نکنه کا ما را راحت کردی ههههه
mary
18 اسفند 89 22:20
سلام نسترن جون اپم زود بیاین دو تا اپ کردم
سارا
19 اسفند 89 16:29
من کتابهای مارکز رو خوندم این متن هم خیلی قشنگ بود ممنونم
mamane kiana
20 اسفند 89 9:24
salam.kheili ziba bud.mamnun.be ma sar bezan
مامان آنیسا
20 اسفند 89 20:02
آرین جان تولدت مبارک Happy Birthday to Arian jan
مامان مريم
21 اسفند 89 16:01
سلام عزيزم.با مطالب جديد در وبلاگ اشپزي ......و تربيتي اموزشي منتظرتم.حتما همه مطالب جديد و بخون جون جالبند