آرین آرین ، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 3 روز سن داره

مامان از کودکی هام بگو

قدم زدن وپیاده روی

1389/12/18 1:12
نویسنده : مامان نسترن
883 بازدید
اشتراک گذاری

 

به به چه روز خوبی

چه هوایی  واااااااااااااااااای

پسرکم بعد از مدتها هوا آفتابی و یکمی هم بهاری شده.

امروز صبح بعد از کلی استخاره دلم نیومد بمونیم توی خونه. الان 3ماه شایدم بیشتره که باهم تنهایی واسه قدم زدن بیرون نرفتیم.

لباساتو تنت کردم و شال وکلاه کردیمو رفتیم خرید و راه رفتن.

از سرکوچمون تا خیابون یکمی راه زیاده. مجبور شدم هرجوری هست تحمل کنم وزن سنگینتو(ماشالاه). اما خدا خیرش بده هنوز چند قدمی نرفته بو.دیم که یه آقای مسنی جلوی پام بوق زد تا سر خیابون برسونمون. منم خوشحال که آخ جون مجانی رفتیم هواخوری.

وقتی رسیدیم یه تعارفی کردمو اونم پولو گرفت با خودم گفتم ای بابا این دور زمونه کسی محض رضای خدا موش نمی گیره.   خب بازم دستش دردنکنه.

سر4راه چندتا پاساژ خوبه . پیاده شدیم و توام که کفشای سوت سوتیتو واسه اولین بار پوشیدی. کلی ذوق کردی.

صدای کفشات همه پاساژ و خبردارکرد که مارسیدیم.

خلاصه بعد کلی راه رفتن و خرید کردن واسه تولدت خسته وگرسنه هردوتامون برگشتیم خونه.

وای چقدر هوای بهارو دوست دارم.

قربونت بشم زودتر بزرگ شو تا بعد عیدی کلی بریم راه رفتن.

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

مامان حسین
17 اسفند 89 14:38
ارین جونم چطوره؟خوش گذشت با مامانی؟ لباس خریدی؟
مامان مريم
17 اسفند 89 14:41
سلامي دوباره.اينبار از وبلاگ امير حسين جونم.خاله قربونت .ملوسکه خاله قربونت بشم .ماشالله.تو هم مثل امير حسين کلي ذوق کردي مگه نه.
مامان محمد معین
17 اسفند 89 23:49
سلام نسترن جون می دونم چه لذتی داشته با پسر گلتون قدم می زدید ایشالا همیشه زنده باشه و روز به روز بزرگ شدنش رو لمس کنی و لذت ببری . راستی پیشاپیش تولدش رو تبریک می گم حتماً عکسای تولدش رو بذاری . هدیه تولدش از طرف من خیلی ناقابله ولی از ته دله " می بوسمش " درضمن عید کجا می خواید برید به سلامتی؟ پیشاپیش عید و سال نو رو هم به شما تبریک می گم امیدوارم سالی پر از خاطره های خوب و سلامتی برای شما و پسر گلتون باشه .
مامان ملینا
18 اسفند 89 0:42
سلام بر مامان با احساس خوبی نسترن جان؟ پس حسابی بهتون خوش گذشته تولد گل پسرت هم پیشاپیش مبارک در ضمن نامه ات هم قشنگ بود
مامان فرزانه
18 اسفند 89 9:54
خوش به حالت اینجا که خیلی سرده تازه منم که زانو درد و کمر درد دارم نمی تونم بیشتر از چند قدم بغلش کنم تو خونه ام به زور بغلش می کنم بازم شب از درد کمر خوابم نمی بره
مامان مريم
18 اسفند 89 10:20
مامان مريم
18 اسفند 89 10:32