امروزروز تولدپسرعزیزمه
امروز روزبیستم اسفندماه هست ،یک روزبسیارقشنگ وآفتابی ازاونروزهایی که آدم دوست داره نفس عمیق بکشه وذره ذره وجودش روپرازتازگی ونشاط کنه ،ازقدیم ندیما یادمه ماه اسفندشادترین ماه سال برام بود قشنگترین لحظه هارومیشدتوی این ماه قشنگ پیدا کرد،وقتی اونروزهابه این فکرمیکردم که تا چندروزدیگه سال نومیشه ونوروزبا اون آداب ورسوم قشنگش دوباره برامون بهاررومیاره وخدای من عیددیدنی ،تعطیلات،برنامه های تلوزیون که اون زمان به خاطرعیدوسال جدید خیلی تغییرمیکردن وازهمه مهمترمسافرت رفتنها وعیدی وکادوهای نوروزی سبب شده بود ازروزاول اسفند یکجوری احساس کنم این ماه متفاوته ،سالها یکی یکی میگذشت تا سه سال پیش ،سه سال پیش من ومامان با ورودبه ماه آخرسال همون شوروهیجان روداشتم وشایدخیلی بیشترولی ایندفعه فرق میکردنه میخواستیم مسافرت بریم نه توجه ای به تغییرات اطرافمون ونوشدن طبیعت وتغییرسال داشتم ،راستشوبخوای همه چیزماشده بود منتظربودن.منتظر مسافرعزیزی که قراربود تا بااومدنش فصل جدیدی توی زندگیمون بازکنه باورت نمیشه چه حالی داشتم با خودم که فکرمیکردم خندم میگرفت ،خودموتوی آینه نگاه میکردم ومیگفتم : بابا،سلام بابا...وبخودم میخندیدم ،مامان نسترن هم کم ازمن نمی آورد.خلاصه 9 ماه بودکه تمام فکروکاروذهنمون شده بودکه چه موقع مهمون عزیزمون میادوماروازتنهایی درمیاره. تا اینکه انتظاربه سررسید وخداوندمهربان سه سال پیش همچین روزی لطفش رونسبت به من ومامانت تکمیل کردوتوبا اومدنت رنگی دیگه به زندگیمون دادی. ازخدامیخوام همیشه سربلند وموفق باشی.تولدت مبارک عزیزم
عکس امیرعلی باپدرجون