بازگشتی دوباره
چندماه پیش اولین سالگرد ورودمون به خونه جدید بود.
خونه ایکه دوسش داشتیم و کلی واسه جلوه دادنش و به روز کردنش وقت گذاشتیم و البته هزینه های وحشت انگیز ووحشت آورو وحشت ناک
درست یکسال پیش در چنین روزهای سرد زمستانی بود که به دنبال خرید یه اپارتمان کمی از نقلی بزرگتر و با امکانات بالابر(آسانسور), گرمایش از کف, mdf سونا جکوزی ,لاوی شیک , البته بالاشهر , زیبا با ویویی کاملا چشم نواز وروح انگیز بودیم,فقط حیف از نبود دریاوجنگل
باهمه این زیبایی هاوامکانات به روز امروزی منازل از مابهتران, تصمیم گرفتیم خونوادگی من ,پسرو آقای پدر ازهمه آرزوهای بزرگ ویکتورهوگویی بزنیمو به یه خونه اندکی بزرگتر از 75 متری , با کابینتهای فلزی و رنگ زواردرفته دیوارها اکتفا کنیم.
یکسال پیش در همین اوضاع واحوال بودیم که mdf و کاغذ دیواری رو به خونه راه دادیم. تاجاییکه امکانات اجازه می داد تحولی نو ایجاد کردیم.
یکسال گذشت
چندماه پیش با اندک پس اندازی که پس انداختیم . دوباره فکر تجدید خونه به سرمان افتاد.
بدو بدویی بود که نگو.
سرمای زمستان
بدخلقی های آقایان املاکی دربرابر مبلغ درخواستی ما
همه اینها رو به جان خریدیم
چندماه پیش خانه ای باب دل (البته خالی از امکانات به روز شرح داده شده دربالا)نصیبمان شد.
خانه ای طبقه دوم(بازهم بدون اسانسور) 6واحدی(ایکاش 3واحدش رو میشد ترکوند)اما مکان نسبتا خوب (نسبتا خوب نه بالا شهر نه پایین شهر. درست وسط شهر, عالی از لحاظ خرید و پارک روی)
بازهم خدارو شکر. هرکجا هستم باشم
آسمان مال منست
این خونه آن خونه اصل خونه ست
اما
اما که اینبار پایمان را یکمی بیشتر ازحدمان از گلیم درازتر کردیم.
تا میشودو جادارد رفته ایم زیر خروارها قسط
اما
باشد
پسری داریم مهربات از برگ گل
و همسری با وفاتر ازهمیشه
و منی آرامترو صبورتر وفداکارتر از این وآن
امروز اینترنتمان راهم به خانه ر اه دادیم. تا دوباره وقتی ازوقتهای کمیابمان را بگیرد و با خود ببرد
پسرک من
چقدر اینجا راحتیم هردوتامون.
سرما رو کاری نداریم. هرروز پارک بالاییم و پارک پایین.
مردیم این چندسال از بی پارکی و دور پارکی
عقده هایمان را خالی می کنیم.
خیابانی نیست که باهم گز نکرده باشیم.
مترو را بگو.
از این سر سوار میشویم و ازان سر پیاده.
خلاصه الکی خوشیم ما مادرو پسر
روزگار می گذارنیم .
درانتظار سال جدید . اما دلم برای یال 91 میسوزد که هنوز خیلی کهنه نشده وباید برود.
قبلا از همکاری پدر بزرگوار خانواده کمال تشکر را دارم که درنبودمن ,اداره امور را دردست گرفت.
همچنین دوستان خوب و فراموش نشده من
وخانواده محترم رجبی