آرین آرین ، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 26 روز سن داره

مامان از کودکی هام بگو

پاییز گردی

1391/8/11 21:10
نویسنده : مامان نسترن
1,024 بازدید
اشتراک گذاری

ما ایرانی ها یه رسم خوب یا بدی که داریم اینه که خیلی به دنبال ایجاد تعطیلات رسمی و غیر رسمی واسه خودمونیم.

حالا مثلا پسرکم اگه سه شنبه تعطیل رسمی باشه ,اینور سه شنبه و اونورسه شنبه رو هم تعطیل می کنیمو میریم دنبال تفریحمون. توی طول سالم خیلی زحمت میکشیم مخصوصا اداری جماعت و دولتی کارمند. خوشا به سعادتشون.

اما وای به حال ما غیر دولتی ها. وبدا بحال ما هایی که تا جایی که میرسه توی قسط وقرضم فرو رفتیم.

اما

آهان

واما خوشا به سعادت ما طبقه وسطیا که باهمه سختی و مرارت و هیچ تعطیل رسمی و غیر رسمی, نون بازو می خوریم اونم با عرق جبینی به این هوا.

القصه: پسرکم ,داستان افسردگی مامان ادامه داشت تا به اینجا که دیشب طبق قرار قبلی با خانوم دکتر رحیمی که بعد از سه سال دویدن بلاخره تونستم دکتر مورد علاقه ودلسوز اطفال رو پیدا کنم . رفتیم واسه چکاپ ماهانه.

وزنت کردن و با کمال خرسندی بگم که گلم بلاخره دست از سر 11کیلو برداشتیو رسیدی به 13 و نیم کیلو. ماشالاه هزار ماشالاه.

اما همچنان به خاطر بدغذایی, شربت ویتامین و آهن بهت می خورانیانم(می خورانیم,می خوراندیم,خب نمی دونم دیگه می خورونیم)

آهان درضمن به دلیل کم خوابی شما و شیطنتو ورجه وورجه بسیارت,خانوم دکتر یه شربت خواب هم دادن که صبح وشب باید بهت بدم .ایشون گفتن اگه خیلی گیج شدی .دوز صبح رو حذف کنم. که باید بگم به نظرم باید یه وعده دیگه رو هم اضافه کنم. چون اصلا هیچ تغییری در شما ندیدم.

این شربت واسه تنظیم خوابت و برای حفظ سلامت شما داده شده که به گفته خانوم دکتر به دلیل تحرک زیادت , وزنی اضافه نمی کنی.

خلاصه که من مسرور از سلامتی یکی یه دونه خونه و جیگر گوشه مامان و عزیز دردونه بابا.حال و روزم کمی تا قسمتی خوبتر شده  و ملالی نیست جز دوری شما.

امروز بابایی عزیز زودتر ازهمیشه اومد خونه و ناهار رفتیم بیرون. جات خالی (البته جای دوستانت )ساندویچ کوکوسبزی درستیدم. که خودم به دلیل رژیم یه نیمچه باگت نوش جون کردم. اما ماشالاه به بابایی سه تا ساندویچ نون باگتی کوکوسبزی دار میلیدن. که چشام داشتن از حدقه درمیومدن.

نمی دونی گلم چقدر دوست داشتم اون لحظه جای بابایی بودم و می خوردم وهیچ غم چاقی ام نداشتم.

آهان درضمن محلی که درسرمای پاییزی اتراق کردیم. کوهستان پارک خورشید بود.

اینم عکساش

کوهستان پارک خورشید. پاییز 91. بعد ازظهری سرد. این پارک تازه تاسیسه. اما مکانیه که به گفته دیگران درسالهایی نه چندان دور پیشرفتی زیاد خواهد داشت. تله کابینی خواهند زد. ما که نمی دانیم. پسرکم شاید زمان شما حقیقت پیدا کند

 

بام شهر من مشهد. از اینجا میتونی کل شهر رو تحت تصرف خودت دربیاری. فکر کنم زمان تو عزیزم. این کوههارو صاف کنن و خونه هایی قد قوطی کبریت بدن دست جماعت

 

 خداحافظ همین حالا.

عید بزرگی پیش رو داریم اینشالاه به حق مولا همه نینی نازا عاقبت بخیر بشن و خوشبخت وموفق ودکتر مهندس و البته خلبان

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (14)

مامان گیسوجون
12 آبان 91 0:29
همیشه به گردش و شادی خوشحالم که بهتر شدی دوست گلم عکس ها هم خیلی قشنگه خوش به حالتون چقدر مشهد هوا پاکه دوستم رمزهمون قبلیه که برات گذاشته بودم اما بازم برات خصوصی می گذارم عزیز خاله رو ببوس
مامانش
12 آبان 91 0:36
عید شما هم مبارک مامانی
مامان آبتین
12 آبان 91 2:22
سلام عزیزم عیدت مبارک
یاسمین
12 آبان 91 15:50
دلا امشب به می باید وضو کرد و هر ناممکنی را آرزو کردسلام عید شما هم مبارک آرین جون ایشاله همیشه سالم و سرحال باشی مامان نسترن دختر منم خیلی کم خوابه،ولی من دوست ندارم به دکترش بگم، چون یکبار براش قرص سیپرو هپتادین تجویز کرد و دخترم بدجوری گیج شده بود،با اینکه فقط دوز شبو بهش میدادم.حالا هم به این نتیجه رسیدم که اگه خودمون زود بخوابیم اونم با کلی نق میخوابه و براش کم کم عادی میشه که زود بخوابه
سمانه مامان پارسا جون
12 آبان 91 21:05
سلام نسترن جون خوبی؟ عیدتون مبارک چه منظره قشنگی همیشه به گردش
بابای زهرا کوچولو
13 آبان 91 10:41
با سلام و تبریک عید غدیر ق{اینجا را یواش بخوانیید}یک کم هم به فکر سلامت{شکم}بابایی باشید .ممنون............انشاالله که همیشه با دل خوش و سلامتی با هم خوش باشید
مامانی شیما وحدیث
13 آبان 91 15:04
الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایت علی ابن ابی طالب والائمة المعصومین (علیهم السلام ) عید امامت وولایت برشما مبارک باد
مامانی شیما وحدیث
13 آبان 91 21:38
ممنون مامانی که سرزدی دوپستت ونخونده بودم که حالا خوندم
گیلدا
14 آبان 91 9:02
سلام گلم.خوبی؟خیلی خیلی خوشحال شدم که پسر گلت سالم و سر حاله.النای منم تقریبا یه 6 الی 7 ماهی بود که روی 8 کیلو مونده بود.ما هم انواع و اقسام آزمایشها رو دادیم و دکتر گفت که سالمه.ولی تو خونواده همسری این یه چیز طبیعیه چون اکثر بچه هاشون لاغر بودند.خلاصه منم مثل تو بعضی وقتها تو فکر می رم که نکنه مریض باشه.خلاصه یک ماهی هست که دیگه 8 کیلو رو ترک کرده و الان به 9/5 رسیده .ولی باز من دلم شور میزنه میگم نکنه که مشکلی باشه.ولی دکترش میگه سرشتش اینطوره اصلا ناراحت نباشید. امیدوارم همه بچه ها همیشه سالم و شاد باشند.
مامان رها
14 آبان 91 15:16
سلام نسترن جون خوشحالم که بهتری و خدا رو شکر که از بابت امیر هم خیالت راحت شده گلم همیشه خوش باش
علامه کوچولو
14 آبان 91 17:08
سلام عزیزم خوبی؟ خوب با این عکسها مارو جیزک میدین
مامان ثمینا
14 آبان 91 20:09
سلام عزیزم عید شما هم مبارک امیدواریم خوشیهاتون روز افزون باشه الهی
مامان یاشار
14 آبان 91 21:47
همیشه به گردش خانوم گل. چه جای باحالیه اینجایی که رفتین چه هوای ملسی از تو عکس که اینجوری پیداست. جیگر امیرعلی جونمو که دیگه مردی شده واسه خودش در ضمن عیدتون مبارک
الهه مامان یسنا
21 آبان 91 8:58
ُسلام دوستم. یه چیزی توی نوشته هات بود که کبابم کرد. اگه گفتی چی؟ رژیم و چاقی راست میگی کاس ما هم میتونستیم بدون دغدغه غذا بخوریمو اگه خوردیم عذاب وجدان نگیریم چقدر خوب که اینقدر پایه بیرون رفتنین. عالیه دست مریزاد