ببخشید
باهمه سختیهایی که مادربودن داره. اما با جرات می تونم اقرار کنم که
هیچ لذتی هم شیرین تر و دلچسبتر از اون لحظه ای نیست که پسرت تورو مامان جون خطاب کنه و با کوچکترین اشتباهی بیادو دستاشو دور گردنت حلقه کنه و بگه :
ببخشید
ببخشید
اونقدر تکرارش می کنه تا دوباره مامان بهش لبخند بزنه.
اونوقته که مامان اصلا یادش میره که انگار همین چند لحظه پیش بود که پسرش موقع صبحانه لیوان اب رو طبق عادت همیشگی چپه کرد.
عزیزکم کلمه ببخشید رو تازگی بلد شدی.
یه درسی که می تونی الان از این حس کودکیت بگیری اینه
که هرزمان که بزرگتر شدی و اشتباهی کردی و خودت فهمیدی که مقصری بدون هیچ غروری بیای و از طرف مقابلت عذر خواهی کنی. حالا اونطرف می خواد بزرگتر ازتو باشه یا کوچیکتر.
دوستت دارم عزیزم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی