آرین آرین ، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 2 روز سن داره

مامان از کودکی هام بگو

پروژه از شیر گیری

1390/11/15 16:41
نویسنده : مامان نسترن
937 بازدید
اشتراک گذاری

باهمه اوصاف چند روز گذشته باید خدمتت عرض کنم دیشب یهویی تحت تاثیر حرفای عمه جون تصمیم گرفتم دوباره پروژه از شیر گرفتن جنابعالی رو از سر بگیرم که .............

چشمت روز بد نبینه

تا ٢نصفه شب درگیر بودی

چطور؟

همونجوری که اطلاع داری چند وقته پیش جدا خواستم شیر خوردنتو حداقل توی روز کم کنم. که دربرابرت کم آوردمو ناچار پروژه تا اطلاع ثانوی به عقب انداختم.

تا دیشب که عمه جون شاخ درآ<ردن که این مرد بزرگ هنوز جیجی میل می کنن!!!!

گفتن که هرچی بزرگتر بشی سختتر میشه و اینجور واونجور

منم که فقط منتظرم ببینم دیگران چی می گن , دوباره استرس افتاد توی وجودم که ای وای نکنه نتونم از شیر بگیرمت , نکنه مجبور بشم زنگای تفریحم بیام مدرسه جنابعالی روشیر بدم, وای خدای من این نقش شیر دهی کی میخواد تموم بشه ....

دیشب خاموشی زدیم و رفتیم توی رختخواب.

اما شما بکارت ادامه دادی.

منم چشامو بستم, گفتم مامانی هرچی دوست داری بازی کن . منکه خوابیدم.

یهویی نمی دونم چقدر زمان گذشت که از خواب پریدم دیدم تموم اتاقت ریخته بهم.

شمام اومدی کنارم دراز کشیدی طبق معمول می گی جیجی

راستش سخت بود اما سعی کردم محل نذارم.

هی چرخیدی , صورتتو بهم چسبوندی, خندیدی فکر کردی دارم بازی می کنم.

حدودا نیم ساعت همین جور قلت زدی و خودتو این ور اونور کوبیدی , ازآخر با بغض خوابیدی. باهمه اینکه وجدان درد داشت می کشتم , خوشحال که بالاخره موفق شدم.

تا اومدم از اتاقت بیام بیرون , صدای نالت بلند شد.

هی هی

نخیر فایده نداره. بفرما جیجی

 کممممممممممممممممممک

sos

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

نانازیا
15 بهمن 90 16:46
سلام و لحظه هاتون خوش ازتون دعوت می کنیم کوچولوتون رو در قرعه کشی سایت نانازیا ، شهر اینترنتی بچه ها ، شرکت بدید و به جمع ما بپیوندید شاد و سلامت باشید
خاله نسرین.مامان صدف و سپهر
15 بهمن 90 17:11
خواهر من مگه می خوای امیر منو بکشی!والله معتادام یهو ترک نمیکنن که شما می خوای این بچه رو یهویی ترکش بدی.من چند جا خوندم اول وعده های روز رو کم کن بعد از موفقیت در این قسمت برو سراغ وعده ی شب .شما یکدفعه رفتی سراغ اصل ماجرا!!!!!!!!!!!!!
زهره مامان نیایش
15 بهمن 90 20:07
سلام خانمی خیلی هم دیر نیست ها برای از شیر گرفتن هنوز 2 سالش نشده که تازه اونایی که میگن هرچی بزرگ تر بشه بدتره به نظرم اشتباه میکنن هیچ فرقی نداره بالاخره هر زمانی که باشه هم برای بچه سخته هم برای مادر ولی مطمئن باش اگه قرار بود مشکلی باشه خدا توی قرآن نمیگفت 2 سال کامل شیر بدبد به هر حال امیدوارم موفق باشی
مامان رها
15 بهمن 90 23:59
سلام نسترن جونم دلم خیلی براتون تنگیده بود عزیزم نگران نباش هنوز دیر نشده تا 2 سالگی کاملا عادیه و فرصت داری حرف کسی را هم گوش نکن عزیزم مراحل تدریجی رو هم امتحان بکن
مامانی شیما وحدیث
16 بهمن 90 1:47
سلام مامان نسترن خوبی خانمی ؟دیگه به ماسرنمیزنی واسه ی ازشیر گرفتن حدود یه هفته ده روز درگیری وشبا جیغ وگریه و از خواب پریدنا رو داری . من دخترم تا دوسالگی شیر خورد .خیلی هم وابسته بود .با زدن چسب زخم میلش به سینه کمتر شد .تو هم باید ازاین راهکارها به کارببندی تا خودش میلش کم بشه . مامانی تولد داریم بدو بیا
مامان ثمینا
16 بهمن 90 11:55
مامان ماهان
16 بهمن 90 11:59
پروژه بزرگیه الهی موفق باشی
مامان ماهان عشـــــــــ❤ــق
16 بهمن 90 14:24
سلام .خوبین.نسترن جون شما اول باید فاصله شیردهی توی روز رو با پرت کردن حواس بچه زیاد کنی.که این خودش مدت زیادی طول میکشه.یعنی از الان باید شروع کنی تا اینکه به جایی برسه که شیردهی روز قطع بشه.بعد شیردهی شب رو به مرور کم میکنی.تازه اونم یه دفعه قطع نکن ضرر داره.وقتی که بچه خوابه و حواسش نیست باید بهش شیر بدی. البته اگه یه کمک داشته باشی خیلی راحت تره.بابایی ماهان اونوقت که میخواستم از شیر بگیرمش شبا میبردش پارک نزدیک خونمون.یا سوار دوچرخه میکردش توی کوچه (که منو نبینه)بعد که میومدن خونه خسته بود و سریع خوابش میرفت. اگه به مرور باشه سخت نیست.نه خودش اذیت میشه نه شما.
بابای زهرا کوچولو
19 بهمن 90 9:44