آرین آرین ، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 2 روز سن داره

مامان از کودکی هام بگو

چرا بهشت زیر پای مادراست؟

1390/2/26 13:44
نویسنده : مامان نسترن
1,643 بازدید
اشتراک گذاری

قبل از شام بابایی بستنی لیوانی رو آورد و شروع کرد قاشق قاشق خوروندن به تو پسر خوشگل.

niniweblog.com

منم توی آشپزخونه مشغول آماده کردن شام بودم.

بابایی گفت بستنیم دوست داره ها.

گفتم آره. اتفاقا بستنی از یکسالگی به بعد جزو دسرهای مورد علاقه بچه هاست..

شام رو که آوردم . یه چند لقمه ای خوردی و مثل همیشه در حال چرخیدن دور سفره و منو بابایی شدی.

تازگی اصلا نمی فهمیم چی می خوریم.

بابایی متاسفانه عاشق نوشابه ست وتوام که پسر همون پدری بدجوری هواخواهی.

تا صدای پیسسسس رو میشنوی گوشات تیز میشن.

منم غرغرو می کنم که ای بابا هرچی زحمت میکشم این پسر غذاهای مقوی بخوره شب همه چی نقش بر آب میشه.

خلاصه که حریفت نمیشیم.باید یه لیوان کامل نوش جون کنی.

سفره رو کاملا مچاله می کنی و ازشکل و شمایل میندازی.

آخرین لقمه رو که اودم بذارم دهنت.

چشمت روز بد نبینه.

حالت ..........

اشتهای منم کورشد حسابی.

گفتم اون بستنیه اضافی بود.

روی هم روی هم که بخوری نتیجه ش همینه.

خلاصه شب شدو رفتیم لالا.

هوا حسابی ابری بود.

وسطای شب با صدای گرمببب آسمون از خواب پریدم.

niniweblog.com

داشتم سکته هرو میزدم.

یه بارون مثل توی فیلما شیلنگی باریدو بعدشم قطع شد

خوشبختانه تو ازخواب بیدار نشدی.

دوباره رفتیم لالا.

اینبار ساعت حدودا 3 صبح بود که دیدم داری ووووول میزنی.

گفتم شاید تشنه باشی.

لیوان رو آوردم وآبت دادم.

خدای من

niniweblog.com

شارژ شدی و بلند شدی.

niniweblog.com

منم اصلا به روی خودم نیاوردم

همن جور که سرم وروی بالشت بود خوابالو صدات میزدم بیا لالا

بیا دیگه

وروجک صبح شد

بیا دیگه

ماشالاه اصلا تاریکی واست مهم نیست

niniweblog.com

چشمات مادون قرمز دارن.

niniweblog.com

همون جور رژه میرفتی.

آخر از رو رفتی وبعد از نیم ساعت اومدی کنارم سرتو گذاشتی روی بالشتو شیر خوردنو بعد هم لالا

niniweblog.com

 

این خواب منم ماجرایی شده باتو گل پسر.

هرچی بزرگتر میشی انگار ساعت خوابت بدتر میشه.

روزا کمتر می خوابونمت تا شاید خسته بشی و شب راحت بخوابی.

اما نه فایده نداره.

اینم از شب زنده داریای من وتو

 

به قول پدر جون

بیخود که قرار نیست بهشت رو سند بزنن به نام مادر

ای باباجون با همین حرفا مادر طفلکی رو...........

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

رخساره
26 اردیبهشت 90 13:42
عکس نوگل زندگیتان را در تابلو فرش ماندگار کنید .
مامان ماهان
26 اردیبهشت 90 13:50
ای جان چقدر ناز خوابیدی
maman kochulu
26 اردیبهشت 90 14:02
na man arosi nakardam azizam niniam nadaram
مامان فرشته
26 اردیبهشت 90 14:20
سلام عزیزدلم ای جانم خاله قربونت بره عزیزمممممم هر روز شیرین تر می شه ای خدا این عزیزمو تو پناه خودت حفظش کن
مامان ابوالفضل
26 اردیبهشت 90 14:34
الهی چه لحظات شیرینی بهشت زیر پاهات ای مامان مهربون
مامان مانی جون
26 اردیبهشت 90 20:21
سلام بهشت تو بغل ماماناست،تو دل ماماناست دیگه چی میخوان از این بهتر من که حاضرم اون بهشت مال بقیه باشه بهشت تو هم آرین جونه
maman kochulu
26 اردیبهشت 90 21:48
vay mer30 azizam ama man kh dos daram nini dashte basham ama faghat az be donya oumadanesh mitarsam ( dos daram spinal biaram ama migan khatarnake akhe age yekam tekion bokhore adam falaj mishe
mamane amir ali
26 اردیبهشت 90 23:19
mersiiiiiiiiiiiiiiii.dostetan darim.boossssssssssss
محمد گیان
27 اردیبهشت 90 13:56
سلام خاله سلام آرین جان خوبی
مامان آوین
28 اردیبهشت 90 9:40
خیلی پسرتون نازه، خدا حفظش کنه
مامان ماهان
28 اردیبهشت 90 13:32
سلام گلم خوبیییییییییییییییییییییی
نازنین نرگس نفس مامان
29 اردیبهشت 90 2:56
خیلی باحاله این گل پسر من عاشق شیطونی های این ریختیم چه حالی داره