آرین آرین ، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 9 روز سن داره

مامان از کودکی هام بگو

مامان غرغروی من

1389/11/15 9:49
نویسنده : مامان نسترن
680 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزکم گاهی وقتا اونقدر دلم واسه روزاییکه مینشستم یه گوشه و کتاب می خوندم .می رفتم توی فکر و بعدشم راحت دستامو می گذاشتم زیر سرم و لالا .تنگ میشه .

نه مامانی ناراحت نشو مامان دوستت داره. اما این یه عادت آدماس که درهیچ شرایطی از خودشون و حالشون راضی نیستن.

وقتی پامی ذارن به دنیایی که آرزوی دیروزشون بوده .دلشون می خواد برگردن به گذشته.

می دونی پسرکم گاه یوقتا دلم یه لحظه می خواد واسه خودش وقت بذاره.

اما نه اگه تو گل بهشت رو نداشتم چطور تنهایی صبح تاشبمو پر می کردم.

زودتر بزرگ شو گلم تنهایی مامانو باحرفات پر کن. واسم شیرین زبونی کن.

واای چقدر دلم واسه اون لحظه ایکه دستای همو بگیریم و بریم گردش میتپه.

با مامان دوست میشی عزیزم؟ حرفاتو راحت به من می زنی؟

گلکم مامان می خواد واسش تنها پسرش نباشی.همرازش همراه و همصحبتش باشی.

بابایی گلی داری پسرکم باهمه خستگی شبانه ش بازم شبا که میاد خونه باتوهمبازی می شه و منو درک می کنه.

روزاکه خونه نیست چندباری از شرکتش بهم تلفن میکنه وحالمو می پرسه.

بابایی بهترین و قشنگترین هدیه خدابه من بود و حالا توتنها گل بهشتی شدی زیبایی خونه ما.

مامان دلش نمی خواد باحرفاش دلتنگت کنه.

زمین خیلیم بدنیست. اما زمانش کوتاس.باید قدر تک تک لحظه هاشو بدونی.

 آرزوهاتو به حقیقت برسون. هیچ وقت نگو نمیشه.

مامان آرزوشه موفقیت تورو ببینه. ببینه که خوشحالی و ناامید از گذشت زمان نیستی.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)