عید اومده دوباره
تاقبل رسیدن سال جدید اونقدر دویدم تا همه چی رو واسه نوشدن آماده کنم.
الان 16 روز از نوشدن وتازگی می گذره.
شروع خوبی داشتیم.
رسیدن آناجون از سفر حج
دیدن کل فامیل در یه روز خونه آنا جون که بی سابقه بود.
خیلی از اقوام رو انگار قرار گذاشتیم سر سال جدید فقط ببینیم. اگه بیشتر ازیه بار دیدن درسال تکرار بشه, خوبیت نداره.
روزای عید که با دیدو بازدید هایی ازنوع خاله بازی داشتن به تکرار میرفتن رو با یه 13 سبزوآروم به آخر رسوندیم.
همه چی با دیسپرین و منظم. بزرگترها به ترتیب. گاهی میشد ازصبح تاشب 10 باربهم عید رو تبریک میگفتیم. وهمه باهم تکرار می کردیم چی میشد این رفت وآمدها دوام داشت و تاسال بعد به فراموشی نمیرفت.
ازهمه چی بگذریم.امیدوارم 4امین بهار زندگیت با زیبایی شروع بشه و به زیبایی سال بعد پیوند زده بشه
13بدر ساده دریه مکان ساکت وصمیمی
امسال دلم می خواست واقعا یه سفره هفت سین بچینم . اما چه کنم که به علت کمبود جا و مسایل دیگه نشد
لحظاتی قبل از تحویل سال. خونه پدر جون. در نبود آنا جون و لذت بردن آنا جون از معنویت مکه در ساعت سال تحویل, پدر جونو تنها نذاشتیم