کیک شوکلاتی مامان پز
همونجور که گفتم این روزای آخر سال خیلی کارام قرو قاطی شدن. حالام توی این گیرو دار نمی دونم چه طور شده وافتاب از کدوم طرف دراومده که مامان هوس هنرنمایی به سرش زده.
دایم یا درحال خرید مقوا و خرت وپرتم یا وسایل شیرینی پزی.خرید عیدم که به دلایل مالی و ........تعطیل.
لباسای عیدونه شمام طبق معمول به دست پر مهر انا جون به مناسبت تقارن تولدت و عیدنوروز خریداری شدن. خیلی خوشگلن حتما توی پست مربوط به تولدت عکسشو میذارم.
این روزا یه جورایی حالم هم خوبه هم بد. بد چون آنا جون با کلی فشاری که چندین وچند سال به خودشون وارد کردن بلاخره هفته پیش کمر درد و دیسک کار دستشون داد و خونه نشین شدن. خدا بازم رحم کرد. الان خیلی خیلی بهترن.
واما خوبه چون در تدارک یه تولد ساده و صمیمی واسه عزیز پسرم.
قراربود عمه جون و عموجونم دعوت باشن که واسه خاطر استراحت آنا جون و سختی پله ها ونبود آسانسور قرار شد فقط خونواده خودم شب تولدت خونه آنا جون جمع بشیم.
واما امشب
عصری با همه گیر وگوری که شما واسم ساختی یه کیک خوشمزه و خوشگل که دستورشو از مامی سایت گرفته بودم پختم که همه تعریف کردن.
آهان درضمن بگم که شاید باز برم غیبت کبری, شما چند روزیه که دیگه پوشک نمیشی ( البته فقط خونه خودمون)
وبلاخره تونستم یه موفقیت بزرگ در پرورش وروجکم بدست بیارم که همینجا جا داره از پسر گلم و مامان و بابای همیشه حاظر واسه رسوندن پسری به دستشویی تشکر کنم.
هورااااااااااااااااااا
اینم یه کیک شوکولاتی(چاکلت فاندانت)