واکسن 18 ماهگی
دیروز با خاله جونی قرار گذاشتم که امروز صبح بیاد وباهم شما رو ببریم واسه واکسیناسیون 18 ماهگیت.
راستش چون خیلی دل وجرات آمپول زدن و دیدنشو ندارم , تموم واکسنای شما رو با آنا جون میرفیتم می زدیم.
اما اینبار هنوز آنا جون مسافرتن و بابایی گفت باشه 5شنبه که من تعطیلم باهم بریم.اما متاسفانه مرکز بهداشت نزدیک خونه که پرونده داری فقط یکشنبه ها واکسن می زنه.
صبح ساعت 10 با خاله جون قرار داشتیم , اما یهویی نظرم برگشت, دیدم تحمل گریه های شما رو ندارم. سوال که کردم دیدم امکانش هست یه هفته دیرتر واکسن بزنی.
گفتم بهتره صبر کنم تا یکشنبه آینده که آنا جون اینام از مسافرت برگردن.
اینم از ماجرای ترسو بودن مامانی.
قربونت بشم خانوم گفت ممکنه تب کنی , اونوقت من دست تنها چیکار کنم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی