آرین جون ودخترخاله صدف
پسرکم حدودا ۴۰روزه بودیکه خاله جونم توی یه روزقشنگ بهاری یعنی ۲۸فروردین ۸۹ رفت همون بیمارستانیکه تو بدنیا اومدی.
خوشحالم که بزرگتر که شدی یه همبازی خوب داری وتنها نیستی. البته انگاری پاقدم خوبی داشتی .آخه بعد تو کلی از دخترای فامیلم نی نی دارشدن.
به قول بزرگترا درآینده اینشالاه کلی عروسی پشت سرهم داریم
هورااااااااااااااااااااااااااا
اما یه حرفیکه همه می زنن راجع به توودخترخاله اینه که می گن نکنه این دوتا وقتی میان خونه بابابزرگی دعواشون بشه.آخه هردوتاتونودوست دارن. الانه یکمی به هم حسادت می کنین.
دیروز خونه پدرجون که بودیم آنا جون یکیتونو که بغل می کرد اونیکی زود صداش درمیومد.
این عکس رو واست می ذارم وقتی دخترخاله ۸ ماهه بود.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی