دوتا بازی من درآوردی
صبح دیروز طبق معمول سعی کردم زودتر از خواب بیدارشمو کارای روتین همیشه رو انجام بدم .
همه جا که مرتب شد و ماکارانی ظهر و شام شبم رو هم که گذاشتم, شما بیدارشدی.
دستو صورتتو که شستی , گفتم برو روفرشی رو بنداز تا صبحانه بخوریم.
طبق معمول یه بسته کوچیک پنیر خامه ای که خیلیم دوست داری و باید خودت کاغذشو پاره کنی از توی یخچال برداشتی ورفتی نشستی کنار سفره.
سفره که جمع شد ومثل همیشه رفتی سراغ تی وی, باخودم فکر کردم بیام یه چندتا بازی جدید اختراع کنم, تابلکه سرت گرم بشه و کمتر بشینی پای کارتون.
گفتم : مامانی برو از توی حموم لگن کوچولوی سبزتو بیار.می خوایم توپ بازی کنیم.
لگنو گذاشتم روی فرشو. یکمی دورتر وایستادیم.
گفتم حالا ببینیم کی می تونه توپشو بندازه توی لگن.
بازی خوبی بود واسه یه مدت کوتاه سرگرم شدی.
بعد رفتی سراغ دفتر و مداد رنگیات.
یهویی یه فکری به سرم زد.
رفتم قیچی آوردم. شکلای مستطیل و مثلث رو که میشناسی برش زدم. اول می خواستم که شکلارو جدا کنی ومثلا طبقه بندی رو یاد بگیری.
اما بعد دیدم از کاغذی که این شکلا رو درآوردم می تونیم به جای پازل استفاده کنیم.
شمام خیلی با دقت هرشکلی رو میذاشتی سرجای خودش
اینبار کاغذ دیگه ای رو برداشتم و شکلارو باسایزای مختلف درآوردم.
ازت پرسیدم اگه گفتی کدوم مثل از همه بزرگتره؟ جواب دادی.
بعد گفتم حالا جاش کجاست؟
آفرین اصلا فکر نمی کردم بتونی اینقدر قشنگ تشخیص بدی کدوم شکل مال کجاست و سایز کوچیک وبزرگ رو ازهم تمیز بدی.
افرین به گل پسر
اینم از یه روز مامان و پسری دیگه بایه تنوع کوچولو