کمبود من
افطارکه شد سفره رو جمع کردی وزدی زیر بغلت و بردی مچاله گذاشتی توی کشوی کابینت. الحق که پسر دست به کمکی دارم. چسبیدی به بابایی که برین بیرون دوچرخه سواری. با همه خستگی که توی چشای بابایی موج میزد لباس پوشید و باهم رفتین بیرون. ازفرصت استفاده کردم نه اینکه فکر کنی خواستم استراحت کنم نه ........ سریع ریختو پاشای خونه رو سروسامون دادم. بعد از حدود 4ماه همونطور سرپایی داشتم هم کار می کردم هم ویژه برنامه نوروز 91احسان علیخانی رو میدیدم. یه لحظه که حواسمو جمع کردم. دستمال بدست یهویی فکر کردم انگار لحظه سال تحویله. چقدر زود 4ماه گذشت. اصلا باور کردنی نبود. توی این 4ماه گذشته ازسال جدید کلی اتفاقای خوب وبد پیش اومده بود. اما ذهنم مثل همیشه قفل ...
نویسنده :
مامان نسترن
0:35