آرین آرین ، تا این لحظه: 14 سال و 9 روز سن داره

مامان از کودکی هام بگو

دوستت دارم

1392/9/27 12:21
نویسنده : مامان نسترن
1,538 بازدید
اشتراک گذاری

45دقیقه دیگه پسر گلی میاد خونه.

امروز دوباره یاد سه سال پیش افتادم. 

خیلی زمان نگذشته . اما واسه من نمی دونم یه عمر بود. یه عمر پر ازتجربه های شیرین و تازه 

امروز صبح رفتم بیرون یه هوای سردو تازه نفس بکشم. برگشت سوار ون شدم. صندلی روبروم مامان و پسر کوچولوی یه ساله ای بودن. مامان واسه کوچولوش همراهشو روشن کرده بود. ترانه حسنی نگو یه دسته گل.

یادت کردم. عزیزم.

یادت کردم........

زمان گذشت. اون روزها گذشت. اما اونقدر بی تجربه و دلنگرون بودم که نفهمیدم چی شد. کجا رفتیم .چیکار کردیم.

چقدر زود آدما عوض میشن. دنیاشون تغییر می کنه. 

دلم تنگ شد واسه اون لحظه های شیرین زبونی کردنا

نمی خوام بگم ایکاش یا افسوس بخورم که چرا از کودکیات ساده رد شدم.

نمی خوام بگم چرا با همه وجود لذت نبردم.

لذت بردم .اما ترسهای بی مورد از جنس مادرانه من همه شیرینیهارو کمرنگ کرد.

امروز فهمیدم. باید زندگی کنیم. بی دغدغه .بی ترس و واهمه

لحظه هامی گذرن.

پایان راه معلوم نیست کی وکجاست..

اما هرچی که هست باید پایان خوشی داشته باشه.

از باهم بودن لذت ببریم.

بهم اعتماد کنیم.به خدا دل ببندیم.

راه نامعلومه. اما این من وتوایم که تاریکیای راه رو می تونیم با امید روشن کنیم.

دوستت دارم با همه وجود.

هنوز اول راهی . 4سالم نشده که چشماتو روی دنیا باز کردی.

هنوز ناشناخته واست زیاده.

هنوز نمی دونی هواپیما چیه . کشتی چیه.هنوز نمی دونی زمان امروز کیه . فردا کیه.

هنوز خیلی چیزا واست نامعلومه.

پس ماموریتتو خوب شروع کن و زیبا تمام کن

 دوستت دارم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

مرضیه
27 آذر 92 13:37
خیلی زیبا گفتی تازه اول راهههههههههههه
مامان نیایش
27 آذر 92 16:59
مامان مانی جون
27 آذر 92 22:02
الهی همیشه شاد زندگی کنی ممنونم که بهمون سر میزنی ببوس آرین جونو
مامان کیانا و صدرا
28 آذر 92 8:26
سلام نسترن عزیز.واقعا زیبا ودرست نوشته ایکاش بتوانیم بیشتر از زیباییها لذت ببریم.شاد باشید در کنار خانوادهو امید که شادیهایتان به بلندی شب یلدا باشد و همواره پایدار
مامان دخترم 88
28 آذر 92 10:28
حس اینکه الان داری به بهترین نحو از زندگی لذت میبری خوشحالم میکنه .خوشحالم که حس خوبی داری...
مامان گیسو جون
28 آذر 92 11:33
نسترن جونم منم باورم نمیشه دارم این روزها رو می بینم آرین بزرگ شده مهد می ره گیسو حرف می زنه و... چقدر زود گذشت خودت خوبی؟ کجایی دیگه خبری ازت نیست بی وفا شدی چند بار پیشت اومدم نیومدی گفتم سرگرمی ببوس گل پسرت رو