آرین آرین ، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 12 روز سن داره

مامان از کودکی هام بگو

کلاس نقاشی

1392/7/9 9:14
نویسنده : مامان نسترن
671 بازدید
اشتراک گذاری

روزها رو باهم می گذرونیم.

می خندیم و بازی می کنیم.گاهیم اون وسطا کاری می کنی که مجبور میشم بهت تذکر بدم.

دیروز تشکای مبل رو چیندی وسط اتاق و گفتی بیا گرگم و وله (گله)  میبرم بازی کنیم. یه چند دوری بازی کردیم. خسته شدم. یکمیم دلم واسه همسایه طبقه پایینی سوخت. اما ول کن نبودی. فکر می کردی منم مثل خودتم سرشار از انرژی

تموم سعیم اینه که روزهامون متفاوت باشه. از تکراری شدن ترس عجیبی دارم.

هفته گذشته دوتایی رفتیم فرهنگسرا. کلاسای اونجارو قبلا دیده بودم. متنوع وعالی بودن. با هزارتا سلام وصلوات اسمتو واسه نقاشی نوشتم. خداروشکر کلاسا بعدازظهره. تموم نگرانیم این بودکه بخوام مجبور شم صبح ساعت 9 تا10 بیدارت کنم و توام خیلی تمایل نشون ندی و به سرنوشت مهد دچار شم.

اولین جلسه کلاست 5شنبه اینهفته ست. باور می کنی از الان دلهره گرفتم که اگه نخوای بری چیکا کنم. به بابایی می گم فکر کنم نمی خوای آرزوی مامان به گور برده بشه و یه جورایی سعی داری اسمتو توی کتاب رکوردا ثبت کنی. اونم به این شکل: پسر بچه ای که حتی به کلاس اول هم نرفت.

کلا علاقه ای به کارهای نشستنی نداری. حالت از اینکه بشینی . بخوای مداد دستت بگیری و بکشی بد میشه.

دیروز صبح با ذوق وشوق واست قیچی وکاغذ آوردمو کاغذ باد درست کردم اونم به سبک بچگیای خودم.ااییییییییی ذوق وهنرم کور شد.

اما گل پسر حتما می گی پس من چی دوست دارم.

آهان فقط دویدن تلویزیون نگا کردن  تادلت بخدا شیطنت و مامانو ناراحت کردن.

جون من بگو این حرف شنوی نداشتن ها تا کی ادامه داره. لجبازیا .ایراد کار که من نیستم. تربیتم درست بوده؟ نه!!!!!!!!

عزیزکم نا امید نشو.هوش خوبی داری ماشالاه .امیدوارم که درست ازش استفاده کنی.

درضمن کلاست ساعت 5تا6 ومنم دوباره میام برای تدریس. همون روزای کلاس خودت اما ساعت 6تا 7 . باهم میریم وباهم برمی گردیم. البته اگه شما رضایت بدی

 

فرهنگسرای نجوم. کوهسنگی.

وای که چقدر خندیدیم. دونوع آینه یکی مانکنی نشونت می داد که مورد توجه خانومها بود. یکیم مثل عکس بالا

نغندر.اواخر تابستون 92

فرهنگسرای نجوم. غرفه خلاقیت.

پسر گل وقتی شب رسیدیم خونه خیلی جالب واسه داداسپهر(پسرخاله جون)توضیح دادی. واسم جالب بود غرفه بازی کامپیوتری رو موبه مو طبق گفته های مهندس مسیول غرفه توضیح دادی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

ناهید مامان فاطمه گلی ومحمدرضا
9 مهر 92 10:35
سلام دوست خوبم ممنونم اگه خیاطی بلد نیستی حتمآ یه هنر دیگه دارید هنر خانه داری وبچه داری والاترین هنر هست راستش خودش اصرار داشت که بره مهدبراش تنوع هست گفتم هروقت که خسته شد مجبورم نذارم ممنون که بهمون سرزدید عزیزم الان وقت ندارم سر فرصت میام پست جذابتونو می خونم
سمیرا
9 مهر 92 12:14
مامانی مهربون نگران نباش پسرتون خیلی باهوشه فقط یکم شیطونه خوب میشه مدرسه هم میره آقا میشه آینهه چقدر بامزست منم کلی خندیدم
مرضیه
10 مهر 92 23:24
گیلدا
11 مهر 92 10:14
سلام.خوبی؟به به بسلامتی.انشااله که بره کلاس و بهتر بشه و کمتر مامانش رو اذیت کنه.برات آرزوی موفقیت می کنم.شاد و سلامت باشید
سمانه مامان پارسا جون
16 مهر 92 18:53
سلام عزیزم چه عکسهای قشنگی باید فرهنگسرای خیلی خوبی باشه حتما گل پسر بزرگ بشه نقاش بزرگی میشه آفرین به امیرعلی باهوش