ورودت به مهد مبارک
شیطنتها و شیرینکاریها وبعضا شلوغ کاریهای بچگونه تو حسابی درگیرم کرده. اینکه می گم شیطنت خیلی ساده از کنارش نگذر. فکر نکن که خیلی راحت وساده بزرگ شدی عزیزکم. فکر هم نکن که مامان ازت شکایتی داره. خودت که صاحب فرزند شدی اونوقت می فهمی که چی می گم. با وجود یه پسر 3 ساله سرتاپا شور و هیجان وانرژی , تامدتها باید قید مهمونیها و شب نشینی های خونوادگی رو بزنی.خیلی راحت باید دعوت به مهمونی رو با یه عذر خواهی کوچیک رد کنی. پسرکم باید به سن من برسی تا درکم کنی. دیگه باید لااقل تا چندسالی قید فیلم و کتاب و خرید دلچسب رو زد. فقط باید پارک رفت وبازی کرد. قصه گفت و قایم باشک بازی کرد. پسرم کمتر از یه هفته ست که رسما داری می ری مهد . روز اول اونقدر...
نویسنده :
مامان نسترن
14:56